رأی دادگاه بدوی

در خصوص دعوی آقای س.م. به وکالـت از آقـای ف.ر. فرزنــد ن. بـه طرفیـت آقـای ح.ق. فرزنــد ن. با وکالـت آقــای ح.ق. به خواسته مطالبه مبلغ 000/600/118 ریال وجه دو فقره چک به شماره… به مبلغ 000/600/63 ریــال و 987711ـ20/2/81 به مبلغ 000/000/55 ریال عهده جاری شماره … بانک تجارت شعبه… با احساب خسارات دادرسی به شرح متن دادخواست تسلیمی با عنایت به اینکه وجود مستندات دعوی در ید خواهان ظهور در اشتغال ذمه خوانده دارد و نظر به اینکه دعوی مطروح و مستندات آن ناظر به اصل خواسته و هزینه دادرسی مصون از تعرض مؤثر خوانده باقیمانده است و با توجه به اینکه وکیل خوانده بیان نموده که موکلش پس از برگشت شدن چک ها متوجه وجود این دو فقره چک گردیده است و اقـدام خـواهان به برگشت آنها قریب به 10 سال پس از تاریخ صدور مشمول قاعده اقدام بوده و موجبی برای مطالبه خسارت تأخیر تأدیه از تاریخ سررسید چک در سال 1380 تا تاریخ برگشت آن در سال 1390 وجود ندارد، مضافا آنکه بر فرض پذیرش مرور زمان چک به عنوان سند تجاری قابل استناد نبـوده بلکــه به عنـوان سنـد عـادی قابلیـت استنـاد دارد بنا به مـراتب دعوی خواهان ناظر به اصل خواسته و هزینه دادرسی مقرون به واقع تشخیص و با استناد به مواد 198، 502، 512، 515 ف 519 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی و مواد 310 و 313 قانون تجارت و مقـررات ماده 318 قانون مذکور ضمن صدور حکم به بطلان دعوی مطالبه خسارت تأخیـر تأدیـه، رأی بـر محکـومیـت خــوانـده به پرداخت مبلغ یکصد و هجده میلیون و ششصد هزار ریال بابت اصل خواسته و پرداخت مبلغ شش میلیون و چهار صد و سی و هفت هزار و چهار صد ریال بابت هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل در حق خواهان صادر می نماید. رأی صادره حضوری و ظرف بیست روز از ابلاغ قابل تجدیدنظر نزد دادگاه تجدیدنظر استان تهران است.
رئیس شعبه 5 دادگاه عمومی تهران ـ قاسم پور

رأی دادگاه تجدیدنظر استان

بابت تجدیدنظرخواهی آقای ف.ر. با وکالت س.م. از دادنامه شماره 970 ـ 12/10/91 صادره از شعبه 5 دادگاه عمومی تهران از جهت صدور حکم بر بطلان دعوی مطالبه خسارت تأخیر تأدیه ناظر به 2 فقره چک به شماره های 726049 و 987711 موضوع دعوی تجدیدنظرخواه علیه تجدیدنظرخوانده که منتهی به محکومیت تجدیدنظرخوانده به پرداخت اصل وجه چک ها و فروع دعوی شــده و دعــوی مطالبـه خسارت تأخیـر تأدیـه چـک های مزبـور منتهـی به صدور حکم بطلان آن گردیده است با لحاظ محتویات پرونده و لایحه آقای وکیل تجدیدنظرخواه امری که نقض دادنامه را از جهت فوق ایجاب نماید به نظر نرسیده و دادنامه صادره از این جهت و با لحاظ استدلال مندرج در آن به نحو صحیح صادرگردیده و بلااشکال است و تجدیدنظرخواهی با بندهای ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی تطبیق ندارد، لذا با رد آن دادنامه بدوی را از جهتی که فوقاً اعتراض شده است وفق ذیل ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی تأیید می نماید. این رأی قطعی است .
رئیس شعبه 49 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
فقیه محمدی ـ غنچه

0 0 رای ها
امتیازدهی به رایزنی
guest
0 پرسش ها و پاسخ ها
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه پرسش ها